هانا هانیتاهانا هانیتا، تا این لحظه: 11 سال و 12 روز سن داره

فرشته های آسمونی

باز هم عروسی

1392/7/5 21:46
نویسنده : مامان ندا
297 بازدید
اشتراک گذاری

بازم سلام و صد سلام خدمت شما گل دخترای ناز خودم

خوب جونم براتون بگه باز هم با هم رفتیم عروسی 25 شهریور برای دومین بار رفتین عروسی...این بار عروسی دختر دایی من بود عروسی آآزاده و حامد

چون شما واسه عروسی قبلی خیلی خوش اخلاق بودین و خوشتون اومد حنابندون هم رفتیم ...شب حنا بندون همین که وارد مجلس شدیم همه اومدن سمتمون و من شما رو ندیدم دیگه ...دست به دست میچرخیدین همون موقع هم واستون یه اسفند مفصلی دود کردن که چشم نخورین آخه خوذدتون نمیدونین چقدر جیگرین...اون شب شما خیلی خوش اخلاق بودین یکمی هم تو اون شلوغی خوابیدای مین و ما زودتر اومدیم خونه که خسته نشین

واما شب عروسی :

اولش همه چیز مرتب بود و هانا جون هم خواب بود و شما که هم چنان شیرینی مجلس بودین و کلی خاطرخواه پیدا کردین قربونتون برم عزیزای من

این هم عکستون عین عروسکا شده بودین جیگرای من

 

 

 

هانیتا جونم خیلی خسته شده بودی و تو این سروصدا هم نمیتونستی بخوابی و گریه میکردی برای همین ما هم زودی شام نخورده برگشتیم خونه که نفسای من بیشتر از این اذیت نشن

برای عروس و داماد آرزوی خوشبختی دارم و برای شما دخترای عسلم روزای خوب و قشنگ

ممنون دخترای من که اومدین و ما رو تبدیل به یه خونواده خوشبخت چهار نفری کردین مثل همیشه بازم میگم خیلی دوستون دارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان امیرعباس
5 مهر 92 22:34
دل واپسی ها و دل شوره هایت را از برگ های درخت زیبای خانه ات آویزان کن....چند روز دیگر میریزد . برگ ریزانتان دل چسب و ناب.
سپیده
6 مهر 92 16:37
ایشالا همیشه برین عروسی و مهمونی و جشن خوشگل خانمای خودم


مرسی خاله سپیده یکم بزرگتر بشیم حتما بیشتر بهمون خوش میگذره
شیما مامان شاهین کوچولو
14 مهر 92 13:44
واییییییییییییی چه ملوسن این 2تا وروجک


ممنون مامان شاهین من هن حتما میام بهتون سرمیزنم