هانا هانیتاهانا هانیتا، تا این لحظه: 11 سال و 12 روز سن داره

فرشته های آسمونی

اولین تجربه خوردن غذا

1392/7/5 22:55
نویسنده : مامان ندا
469 بازدید
اشتراک گذاری

درود و هزاران درود دخترای عزیزم

گل خانوما روز به روز دارین بزرگ میشین و تجربه های جدید بدست میارین

نایت اسکین

 

به سفارش دکترتون شما یک ماه و نیم زودتر یعنی چهار ماه و نیمه میتونین غذا بخورین و علاوه بر شیر به غذا هم نیاز داریننایت اسکیننایت اسکینبرای همین من با تمام عشقم براتون آرد برنج درست کردم که بتونم یه فرنی خوب با یه آرد برنج مرغوب و خوش عطر خونگی براتون درست کنم با هزار امید که شما عزیزای دلم دوست داشته باشین و بخوریننایت اسکین

 

حالا بریم ادامه مطلب تا ببینین چطوری غذا خوردین

 

 

خوب دخترای قشنگم فرنی شما آماده ست

و شما هم آماده برای نوش جان کردن غذانایت اسکیننایت اسکین

 

و اینجا هم غذاتون رو نوش جان کردین و منتظرین یکی بیاد و صورتهای نازتون رو تمیز کنه فداتون بشم من

 

خوب چطور بود مامی؟از قیافه هاتون که مشخصه حسابی تعجب کردین که این دیگه چی بود؟؟نایت اسکینجیگرای من حالا کلی مزه هست که نچشیدین و یه عالمه وقت دارین واسه خوردن غذاها و طعم های جدید

دختر خانومای من قرار نشد اینجوری غذا بخورین ها یه قاشق رو ده بار بریزین بیرون و دوباره تکرار...مخصوصا هانا جونم که غر هم میزد موقع خوردن البته میدونم گلای من دفعه اولتون بود کم کم یاد میگیرین جطوری باید غذاتون رو خوب بخورین  تا انرژی بگیرین و زودی بزرگ بشین

مامان دورتون بگرده امروز فقط دو تا قاشق خوردین کم کم باید بیشتر بخورین و تا ده روز هم فرنی بخورین تا بعد بریم سراغ غذاهای بعدی امیدوارم دست پخت مامان رو دوست داشته باشیننایت اسکین

 

نایت اسکین

 

خوب دخترای قشنگم امروز و دیروز بابا وحید خونه بود و ما یه عالمه با وجودتون عشق کردیم و همش باهاتون بازی کردیم و شما قهقهه میزدین واسمون و با صداهای قشنگی که از خودتون درمیاوردین میخواستین باهامون حرف بزنین و ذوق میکردین...عزیزای دلم اصلا نمیدونم وقتی ما شما رو نداشتیم چیکار میکردیم با وجود شما زندگی ما خیلی قشنگ شده و روز به روز هم قشنگ تر میشه  ممنون که هستین عزیزای من  گلهای همیشه بهارم نایت اسکیننایت اسکیننایت اسکیننایت اسکین

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان شهراد
6 مهر 92 10:28
خوش به حال دخترای گل.منم شهراد و تصمیم دارم ببرم دکتر ببینم اجازه میده یا نه
سپیده
6 مهر 92 16:24
مبارکا باشه خوشگل خانما... خوش مزه بود؟ مامان خانمی دست شما درد نکنه فرنی با آرد برنج خونگی ای ول به شما دلم یه ذره شده براتون!!مگه قرار نبود بیاین؟!!! خیلی خیلی دوستتون دارم عزیزای من


مرسی خاله ما هنوز یاد نگرفتیم این جور چیزا رو بخوریم ولی مامان اصرار داره میگه باید یاد بگیرین!! دل ما هم تنگ شده برنامه های مامان بابا جور نمیشن نمیتونیم بیاییم خوب شما بیایین پیش ما
saba
8 مهر 92 8:33
به به چه نی نی های خوشملی........

ندیده بودمشون ندا جون...... آخه عسک نذاشته بودی برامون...... مبارک باشه گلی ... ماشاله حسابی بزرگ شدن...... تپلی و خوشمل...... یادته سایین هم چقد تپلی بود....


سلام صبا جون خودم آخه شما رفقای قدیمی رو من کجا میتونم پیدا کنم؟؟سایین هنوز دختر خودمه ها دلم براتون تنگ شده مرسی که به ما سرزدین
مامانجون از کرج
9 مهر 92 19:20
سلام دخترای عزیزم الهی فداتون بشم که غذا می خورید نوش جونتون لباستونم که تو عروسی پوشیدین چقدر خوشگل ونازه فداتون بشم که دارید خانم میشید خبلی ذوق کردم


سلام مامانجون مرسی عکسای خوشمل داریم با این لباسمون مامانی میاد میزاره واسمون........
مامان زری
13 مهر 92 19:31
به به فرنی خوردن مبارک عزیزای دلم
نوش جونتون


مرسی مامان آرنیکا جیگملی