هانا هانیتاهانا هانیتا، تا این لحظه: 11 سال و 12 روز سن داره

فرشته های آسمونی

ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺁﺧﺮ ﻣﺎﻩ رمضان

1392/5/18 13:31
نویسنده : مامان ندا
890 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزای دل مامان غنچه های من ببخشین که چند روزه وقت نکردم بیام ازتون بنویسم ولی دیگه امشب به شما و خودم قول دادم هر جوری شده بیام وبلاگتون رو آپ کنم و از روزای قشنگی که پشت سر گذاشتین بنویسم...

این روزا خیلی خیلی شیرین شدین و دیگه حسابی میخندین و صبح ها با صداهای قشنگتون مامان بابا رو از خواب بیدار میکنید وااای که چه لذتی داره صبح که بیدار میشین و خوش اخلاقین و  میخندین و بازی میکنین بابا هم میره سرکار مامان هم یه دل سیر باهاتون بازی میکنه و عشق میکنه ،از لوستر سالن هم خیلی خوشتون میاد مخصوصا هانیتا جیگرم که خندوندنت سخته واسه لوستر سالن میخندی و دست و پا میزنی هانا جونم شما هم که خیلی خوش خنده ای و واسه همه  میخندی و میخوای باهمه حرف بزنی ، دیگه خیلی حواستون به اطرافتون هست هر جا صدایی بیاد دنبال صدا میگردین،کسی از جلوتون رد بشه دنبالش میکنین و بعضی موقع ها با ناز کردنتون میگین که ما رو بغل کنید ولی هانا جونم این روزا دیگه دوست نداری شیر مامان رو بخوری من هم بعضی وقتا به اجبار بهت میدم که شما هم گریه میکنی و مامانی ناراحت میشم میگم نکنه باهام بد بشی عزیزدلم کاش راحت شیرمو میخوردی  واسه خودت میگم

شما هم چنان خوابتون کمه و خیلی سبک ،واسه همین واستون گهواره گرفتیم که بهتر بخوابین و اذیت نشین بابا وحید جون مرسیییییییییماچ

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

بریم ادامه مطلب تا بیشتر براتون بگم

 

روزهای آخر ماه رمضون و سه ماهگی شما  با هم همزمان شد هر جا که افطاری دعوت شدیم نتونستیم بریم آخه شما گلای ناز من اذیت میشدین ولی خونه دایی مهدی که دیگه نمیشد نرفت میشد؟؟؟

جمعه هفته پیش به اتفاق مامان جون و باباجون و دایی محمد و خاله جون رفتیم خونه دایی مهدی(خان دایینیشخند) این اولین سفر بیرون شهری شما عسلای مامانی بود  چون مثل همیشه طول روز نخوابیدین حسابی خسته پودین و تو ماشین تخت خوابیدین خونه دایی مهدی که رسیدیم هر دوتا گلای نازم بیدار شدین و یکم بازی کردین و خندیدین و دلبری کردین تا بعد که خسته شدین و هانا دخملم خوابید ولی هانیتا جونم نخوابید و کلی غرغر کردی مامان تا خوابیدی

اینجا خونه دایی هستیم

هانیتا جونم با اون نگاه جدیت

هانا جونم که حسابی دوربینو میشناسی

 

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

خاله سپیده و رایان هم اومدن خونمون برای اطلاعات بیشتر وبلاگ رایان رو ببینیننیشخند

این هم عکس شما سه تا

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

مامان فداتون بشه عزیزای دلم که اینقدر خوشگل میخندین

 

 

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

این هم شما با متین و امیررضا

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

مامان فداتون بشم که همه جوره عاشقتونم آخه من چطوری میتونم چشم از این نگاههای قشنگ بردارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اینجا هم دارین لوستر سالن رو میبینین و واسش ذوق میکنینقلب

جیگرای خودم بی اندازه دوستون دارم خیلی بیشتر از حد تصور مواظب خودتون باشین همیشه ،میوه های عشق من و بابایی  بهترین و بزرگترین و قشنگترین روزها رو براتون آرزو میکنم.

خدایا خودت مراقب گل کوچولوهای ما باشمژه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان روحی جون
28 مرداد 92 23:23
سلام دخترای گلم خیلیییییییییی زیاد دوستتون دارم الهی همیشه شاد وخندان باشید عزیزای دلم می بوسمتون .


سلام مامان جون ما هم شما رو دوست داریم
سپیده
29 مرداد 92 18:38
عزیزای دلم چه قد ناز شدین شما آخه ... فداتون بشم چه قد شما دو تا ماهین ... فک نمیکردم مامانی آپ کرده باشه اومدم کلی سورپرایز شدم.... خیلی نازین ناناز خانمی های خاله... مامان ندا لطفا اسپند بریز براشون خیلی


سلام خاله سپیده مرسی خاله
بلههه خاله شما به عروسی و هونی بودین ما که خونه بودذیم ماانی واسمون آپ کرد